کیفیت 720P حجم GB1.25 2000 تومان
کیفیت 720p حجم MB573.62 1800 تومان


نامه عاشقانه غضنفربه عشقش
سلام بر تو میدونم که صدامو شناختی پس خودمو معرفی نمیکنم شایدم نشناختی، منم غضنفر آااه ای عشق من، چند روز که دلم برات گرفته و گلبم مثل یه ساعت دیواری هر دقیقه شصت لیتر آب را تقسیم بر مجذور مربع میکنه، حالا بگو بقال محل ما چند سالشه؟ امروز یاد آن روزی افتادم که تو من را دیدی و یک دل نه صد دل من را عاشق خودت کردی. یادت میآید؟ ای بابا عجب گیجی هستی، یادت نمیآید؟ خیلی خنجی، خودم میگم. اون روز که من زیر درخت گیلاس سر کوچه، لبو کوفت میکردم با بربری. ناگهان پدرت تو را با جفتک از خانه بیرون انداخت و من مثل اسب به تو خندیدم، خیلی از دست من ناراحت شدی. ولی با عشق و علاگه به طرف من آمدی. خیلی محکم لگدی به شکم من زدی و رفتی. آن لگد را که زدی برق از چشمانم پرید و حسابی عاشقت شدم. از آن به بعد هر روز من زیر درخت گیلاس میایستادم تا تورا ببینم، ولی هیچوقت ندیدم. اول فکر کردم که شاید خانه تان را عوض کردید ولی بعدا فهمیدم درخت گیلاس را اشتباه آمده بودم. یک گاب عکس خالی روی میزم گذاشتم و داخل آن نوشتم “عشقم” هروقت آن را میبینم به تو فکر میکنم و تصویر تو را به ذهن میآورم. اینم بگم که من بدجوری گیرتیم هااااااااا ! مثلا همین دیروز داداشم داشت به گاب نگاه میکرد، دو تا زدم تو سرشو بهش گفتم مگه تو خودت ناموس نداری به دختر مردم نگاه میکنی؟ راستی این شمارهای که به من دادی خیلی به دردم خورد. هر روز زنگ میزنم و یک ساعت باهات درد دل میکنم و تو هم هی میگی “مشترک مورد نظر در شبکه موجود نمیباشد” من که میدونم منظورت از این حرفا چیه!! منظورت اینه که تو هم به من عشق میورزی، مجه نه!؟ یه چیزی بهت میگم ولی ناراحت نشی، گوساله! این چه وضع ابراز عشقه؟ ناراحت شدی؟ خاک بر سر بی جنبت!! آدم انقد بی جنبه؟ ولی میدونم یکی از این روزا سرتو میندازی پایین و عین بچهٔ آدم میای تو خونهٔ من، راستی خواستی بیای ده تا نون بربری هم سر راهت بجیر! یه روزی میام خواستگاریت، میخوام خیلی گرم و صمیمی باباتو ببوسم و چندتا شوخی دستی هم باهاش میکنم که حسابی اول زندگی باهم رفیق بشیم، راستی کلهٔ بابت مثل نور افکن میمونه. بعد عروسی بهش بجو خیلی طرف خونهٔ ما پیداش نشه. من آدم کچل میبینم مزاجم بهم میریزه! چند وقت پیش یه دسته گل برات از باغچه کندم که سر کوچتون دادمش به یه دختر دیگه، فچر بد نکن! دختر داشت نگاهم میکرد منم تو رودرواسی جیر کردم گل رو دادم بهش، اونم لبخند ملیحی از ته روده اش به من زد. درسته دختره از تو خیلی خوشگل تر بود ولی چیکار کنم که بیخ ریش خودمی. راستی من عاشق قورمه سبزی ام (البته بعد از تو) اگه برام خواستی درست کنی حواست باشه، بی نمک بشه، بسوزه ، بد طعم بشه همچی لگدی بهت میزنم که نفهمی از من خوردی یا از خر! خلاصه اینکه بی قراری نکن، یه خط شعر هم برات گفتم. خوشت اومد اومد، نیومد به درک! بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم فکر نکن یاد تو بودم، داشتم اونجا ول میگشتم http://saniteens.blogfa.com/

:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : مهدی


داستانکــــــــ جالبـــــــ
پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». پدر با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند : پدر عزیزم، با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست‏‏ دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم. من احساسات واقعی رو با 'کتی' پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما میدونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ ، موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است. کتی به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک کانکس توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. کتی چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و کتی بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی. *با عشق* *پسرت "جک" * پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من خونه دوستم تامی هستم . فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن! نــــــــــــــــظـــــــــــر یادتون نره

:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : مهدی


تبدیل فرمت های مختلف به یکدیگر با Wondershare Video Converter Ultimate v5.7.5
Wondershare Video Converter Ultimate v5.7.5 نام نرم افزاری قدرتمند در زمینه تبدیل فرمت های ویدویی به یکدیگر است که توانایی تبدیل فرمت های رایج را داشته و می تواند با بالاترین سرعت ممکن اکثر فرمت های صوتی و خصوصا تصویری را تبدیل نماید. به جرأت می توان گفت که این نرم افزار یکی از قدرتمند ترین نرم افزار ها در زمینه تبدیل فرمت است که از تمامی فرمت ها پشتیبانی می کند . پخش ویدئوهای در حال تبدیل که با استفاده از پلیرداخلی نرم افزار فراهم می شود از جمله قابلیت های جالب این ابزار به شمار می رود. Wondershare Video Converter همچنین امکان تبدیل فرمت ها را به دی وی دی به منظور ساخت دی وی دی فیلم را داراست که امروزه به واسطه رایج شدن دی وی دی ها بسیار مورد نیاز کاربران است. از دیگر ویژگی های این نرم افزار می توان : امکان ویرایش ساده فایل ها ، اضافه کردن افکت های مختلف ، امکان برقرار ارتباط میان سیستم های قابل حمل صوتی و تصویری و .. را نام برد .

:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
:: برچسب‌ها: دانلود Wondershare Video Converter Ultimate v5, 7, 5, دانلود با لینک مستقیم Wondershare Video Converter Ultimate v5, 7, 5, دانلود رایگان Wondershare Video Converter Ultimate v5, 7, 5, دانلود رایگان نرم افزار برای تبدیل mkv به divx, دانلود نرم افزار برای کانورت فیلم های mkv, دانلود نرم افزار تبدیل فیلم های HD به DVD, دانلود نرم افزار تبدیل ویدیو به صوت, دانلود نرم افزار کانورت فیلم های یوتیوب, دانلود نرم افزار کانورتر, دانلود نرم افزار کانورتر با کیفیت عالی,
نويسنده : مهدی


نردبان
دزدی از نردبان خانه ای بالا می رفت. از شیار پنجره

شنید که کودکی می پرسد:


خدا کجاست؟

صدای مادرانه ای پاسخ می دهد: خدا در جنگل است، عزیزم.

کودک می پرسید: چه کار می کند؟

مادر می گفت: دارد نردبان می سازد.

دزد از نردبان خانه پایین آمد و در سیاهی شب گم شد

سالها بعد دزدی از نردبان خانه حکیمی بالا می رفت.

از شیار پنجره شنید که کودکی می پرسید:

خدا چرا نردبان می سازد؟

╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬═♥╬

حکیم از پنجره به بیرون نگاه کرد. به نردبانی که سالها

پیش،از آن پایین آمده بود و رو به کودک گفت:


برای آنکه عده ای را از آن پایین بیاورد و عده ای را بالا

ببرد



:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


عید


سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت و تخت


بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام


سال خرم، فال نیکو، مال وافر، حال خوش اصل ثابت،


نسل باقی، تخت عالی، بخت رام


سال نو پیشاپیش مبارکـــــــــــــــ



:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


یه متن خیلی جالب و قشنگ

چقدر خنده داره که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک

تیم فوتبال مثل باد می گذره!

چقدر خنده داره که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با

همون مقدار پول به خرید می ریم کم به چشم میاد!

چقدر خنده داره که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم

دیدن به سرعت می گذره!

چقدر خنده داره که وقتی می خوایم عبادت و دعا کنیم هر چی فکر می کنیم چیزی به

فکرمون نمیاد تا بگیم اما وقتی که می خوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم!

 چقدر خنده داره که وقتی مسابقه ورزشی تیم محبوبمون به وقت اضافی می کشه لذت

می بریم و از هیجان تو پوست خودمون نمی گنجیم اما وقتی مراسم دعا و نیایش طولانی

تر از حدش می شه شکایت می کنیم و آزرده خاطر می شیم!

چقدر خنده داره که خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته اما خوندن صد سطر از

پرفروشترین کتاب رمان دنیا آسونه !

چقدر خنده داره که سعی می کنیم ردیف جلو صندلی های یک کنسرت یا مسابقه رو رزرو

کنیم اما به آخرین صف نماز جماعت یک مسجد تمایل داریم!

چقدر خنده داره که برای عبادت و کارهای مذهبی هیچ وقت زمان کافی در برنامه روزمره

خود پیدا نمی کنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی می کنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام

بدیم!

چقدر خنده داره که شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور می کنیم اما سخنان قران رو به

سختی باور می کنیم!

چقدر خنده داره که همه مردم می خوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد پیدا کنند و یا کاری در

راه خدا انجام بدند به بهشت برن!

 چقدر خنده داره که وقتی جوکی رو از طریق پیام کوتاه و یا ایمیل به دیگران ارسال میکنیم

به سرعت آتشی که در جنگلی انداخته بشه همه جا رو فرا می گیره اما وقتی سخن و پیام

الهی رو می شنویم دو برابر در مورد گفتن یا نگفتن اون فکر می کنیم!

 خنده داره اینطور نیست؟

دارید می خندید ؟

 دارید فکر می کنید؟

این خیلی خوبه كه دارید می‌خندید یا فكر میكنید، چون معنیش اینه كه هنوز دارید این متنو میخونید.

 این حرفا رو به گوش بقیه هم برسونید و از خداوند سپاسگزار باشید که او خدای دوست داشتنی ست.

 آیا این خنده دار نیست که وقتی می خواهید این حرفا را به بقیه بزنید خیلی ها را از لیست

خود پاک می کنید؟ به خاطر اینکه مطمئنید که اونا به هیچ چیز اعتقاد ندارند.

 این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنید دیگران اعتقادشون از ما ضعیف تره




:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


اگر مایلید با یک آمریکایی ازدواج کنید!

به نکات زیر توجه کنید:
.
.
.
... ... .




:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


به خاطر بسپاریم ...
ســـــــــــــــــاکت که می مانی... میگذارند به حساب جواب نداشتنت! عـــــــــــــــــــمراً ... بفهمند داری جان میکنی تا... حرمـــتـــــــــهـا را نگه داری

***


 از
رفتن کسی نترسید
قرار نیست همیشه بمانیم
روزی همه رفتنی اند
ماندن به پای کسی معرفت میخواهد نه بهانه
گاهی لازم است بلنــــــــــــــــــد
بگویی
رفت به درک
لیاقت ماندگار بودن نداشت...


***
درد یک پن
جره را پنجره ها می فهمند

معنی کور شدن را گره ها می فهمند

یک نگاه به من آموخت که در حرف زدن

چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند....


***

نگران نباش زندگیم روبه راه است

رو به راهی که رفته ای ...

رو به راهی که مانده ام ...


***
این یک واقعیت محض است

تلاش برای فراموش کردن کسانی که

دوستشان داری

درست مانند این است که

بخواهی کسانی را که تا به حال ندیده ای

به خاطر بیاوری…

***

ب
عضی عشق ها مثله قصه نوحه (طرف از ترس طوفان میاد سراغت) بعضی عشق ها مثله قصه ابراهیمه (باید همه چیزتو براش قربانی کنی) بعضی عشق ها مثله قصه مسیحه (آخرش به صلیب کشیده می شی) اما بیشتر عشق ها مثله قصه موسی است (یه کم که دور می شی یه گوساله جاتو می گیره)



:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


جملات آموزنده
چهار چيز است که قابل بازيابي نيست :

سنگ پس از پرتاب شدن،

سخن پس از گفته شدن،

فرصت پس از از دست رفتن،

و زمان پس از سپري شدن... 

چه داروی تلخی است وفاداری به خائن،
صداقت با دروغگو،
و مهربانی با سنگدل ...

در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست،
پس برخیز تا چنین مردمی بگریند ...

نصف اشباهاتمان ناشی از این است که
وقتی باید فکر کنیم، احساس می کنیم
و وقتی که باید احساس کنیم، فکر می کنیم

یادمان باشد که : آن هنگام که از دست دادن عادت می شود
به دست آوردن هم دیگر آرزو نیست ...

برای دوست داشتن وقت لازم است،
اما برای نفرت
گاهی فقط یک حادثه یا یک ثانیه کافی است.

گاه در زندگی، موقعیت هایی پیش میآید که انسان
باید تاوان دعاهای مستجاب شده خود را بپــردازد.

در جستجوی قلبِ زیبا باش نه صورتِ زیبا
زیرا هر آنچه زیباست همیشه خوب نمی ماند
امـا آنچه خوب است همیشه زیباست ...






:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


جالب!!!!!!!!!!!!!!!!!!

آقا کسی نفهمید این فرهـــاد جون کدوم 4 تا رو میگفت؟

تراکتور، سایپا یا گلهای خودش یا بازی بعد با پرسپولیس؟؟؟؟؟؟؟

 بزن لایــــــــــــــــــــــــــــــــــــکو

 

 ----------------------------------------------

تو عروسی اقوام ... هر پیر زنی هم که بهم میرسه میگه :

منو نمیشناسی ؟

من تورو لخت می بردمت حموم ... یادت نمیاد ؟

هه:: دی

--------------------------------------------

دختره پست گذاشته بود:

مرد موجودیست تنوع طلب!که حتــی با داشتن زنی زیـــبا ...

به میــــمون هم چـــشـــمـ ـــک میزند !!!..........

یه پسره هم زیرش کامنت گذاشته بود :

فعلا ایــــنو ;-);-)(چشمك) داشته باش ...تا بعـــد ..

----------------------------------------------------------------

یه پسره رو نیمکت کلاس نوشته بود

امان از دست روزگار رفتم سر بازی وقتی برگشتم

دوست دخترم مادر بود

یکی زیرش نوشته بود

تقصیر خودت بود میخواستی اول

عقدش کنی بعدش بری سربازی:هه::دی

----------------------------------------------------------------------------

تا وقتی‌ فیسبوکو کشف نکرده بودم:

...... .... .........

نمیدونستم شمال تهران اینقدر جمیعت داره....

دانشگاه شریف و تهران این همه دانشجودارن..

همه هم حداقل ۳ تا زبان بلدن..

همه اروپا دیده و خارج رفته ان..

تازه یک سوم جمعیت تو فیس بوک مدل هستند..

یک سوم دیگه هنرمند اعم از

خواننده

موزیسین

شاعرند..

بقیه عکاسن . :)))) 

----------------------------------------------------------------------------

با توجه به گره خوردن سرنوشت پرسپولیس و عدد 4 و کسب لقب پر ارزش چوبله بدین وسیله از پیراهن فصل جدید پرسپولیس رونمایی میشود .لازم به ذکر است که رنگ صورتی بدلیل روحیات خاص شیث و نصرتی در این لباس لحاظ شده است...

 

-------------------------------------------------------------------

شعر جدید مداحان به سبک سوسن خانم !! (مملکته داریم؟؟؟)

حرم طلا

امام حسین

می میرم برات

میخوام بیام دم حرمتون

دس بزنم به ضریحتون

ملت نمیدوننن باید سینه بزنن یا قر بدن؟! به قول برو بكس ادامه شعر هم باید اینطوری بوده باشه:

شدم عاشق شمشیرتون

میخوام بیام در رکابتون

حالا میخوام بیام جنگ بکنم،نگو نه،نگو نمیشه

این قلب من عاشقته عاشقترم می شه

حالا جنگ! خون! کو اعظم؟بابا اسمش یزیده نه اعظم

حالا یزیده,وزیده,خزیده،پزیده

هر چی باشه یزید باشه

یزید خره یه دونه باشه

كفشای سیاه پاشه!!!

----------------------------------------------------------------------------

مردی شیخ را گفت: شیخا، هزاران سال پیش , عرب دختران را زنده بگور می کرد، الان هم که حق رای و

رانندگی به دختران نمی دهد که همانا زنده بگوری است! این اعراب که هنوز جاهل هستند، پس بگو اسلام

چه سودی داشت؟

شیخ گفت:اسلام کاری کرد که پیرزن عجم , گاو خود را بفروشد و خرج مکه کند، تا عرب از شترسواری و چادر

نشینی به لامبورگینی و برج نشینی برسد.

هه:دی:::

-------------------------------------------------------------------------

دست های کوچکش به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد

التماس می کند : آقا آقا "دعا" می خری؟

و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند

و برای فرج آقا "دعا" می کند....

 

به قول یکی از دوستان:چرررک:هه

-----------------------------------------------------------



:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


مادر....


قندخون مادر بالاست

دلش اما

همیشه ((شور)) می‌زند

برای ما

اشک‌های مادر

مروارید شده است

در صدف چشمانش

دکترها اسمش را گذاشته‌اند

آب مروارید!

حرف‌ها دارد چشمان مادر

گویی زیرنویس فارسی دارد

دستانش را نوازش می‌کنم

داستانی دارد دستانش

مادر سمبل مهندسی آفرینش خداست

به سلامتی مادرها چه اونایی که پیشمون هستن چه عزیزانی که از پیشمون

رفتن......!

تقدیم به مادران سرزمینم

روزتون مبارکـــــــــــ



:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


جالب سری2 ـــــــــــــــــ»»»»»

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

حرف دل

من از نسل کوروشم ، که من ماندم و ماهیانه 45 هزار تومان یارانه !!!

من از نسل ستارخان و باقرخانم ، که فقط ترافیک خیابانش برایم مانده !!!

از دریای کاسپین ، فقط ویلاهای ساحلی اش مانده برایم ...!!!

از خلیج فارسش ، فقط رای گیری هایش !!

از آذربایجانش ، برایم جک هایش مانده ...!

از سکه های دوره هخامنشی ، برایم ریال ماند !!

از آزادی بیان ، برایم دیوار های دستشویی های عمومی ماند ...!

ابراز احساساتم شد اس ام اس ،

زندگی ام گره خورده به زندگیه مجازی ،

فریادم شد دکمه های کیبرد ،

ترسم شد از ماشین پلیس !!

من از نسل کوروش بودم !!

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

ما نسلی هستیم كه مهمترین حرف های زندگیمان را نگفتیم... تایپ کردیم.

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

خوشبختی توپی است که وقتی میغلتد به دنبال آن میرویم و وقتی توقف میکند به آن لگد میزنیم؛

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

ضمن تبریک مجدد به همه ملت ایران ، باید به عرضتون برسونم که…. عبارت 'مسخره اسم بابات اصغره' هم بعد از موفقیت بین المللی اصغرفرهادی, به عبارت 'خوش به حالت, اسم بابات اصغره ' تغییر کرده!!!

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

چه مسخره است

سوال امتحان که میگوید

لطفاً جای خالی را پر کنید...

من اگر میتوانستم, جای خالی تــو را پر میکردم

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

احتیاط کنید ...

خاکی بودن آسفالت شدن را در پی دارد
!!

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

دیگر قاصدک ها به دست ما نمی رسند

چون شرم دارند پیغام یک نفر را به چند مقصد ببرند ..

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

بعد از مدت ها دیدمش....!

دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن...

خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم....

تو دلم گفتم:......بی معرفت....!

دستای من تغییر نکردن...

دستات به دستای اون عادت کردن....!

 •------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

باید به بعضی ها گفت : ناراحت چی هستی ؟! دنیا که به آخر نرسیده .... من نشد یکی دیگه ! تو که عادت

داری ....

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

یکی از اصحاب مشغول صرف غذا بود که شیخ از او پرسید آیا غذا میخوری؟
صحابی گفت بله. شیخ پرسید آیا گرسنه ای؟ صحابی گفت بله. شیخ پرسید آیا پس
از صرف غذا سیر خواهی شد؟ صحابی
گفت بله.

شیخ شمشیر برکشید و صحابی را به دو نیم کرد.

سپس فرمود به خدا قسم از ما نیست کسی که سه فرصت پ نه پ را از دست دهد
...

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

پروانه اگر سوخت به جهنم … !

می خواست دور شمع قرتی بازی در نیاره خاک بر سر …:D

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

اینجا ایرانه :))
.
..
.

.
.
.
.
دو تا تی‌شرت خریدم یکی Small یکی XXL، جفتشم اندازمه!!

 •------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

در تمام رنجهایی که می کشم...

صبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم اوج احترام به خداست

•------------------•¤¤•--•¤¤•--------------------

ب ن:این جمله ی اخر رو،رو  یه دیوار تو شهرمون دیدم از نظر خودم که خیلی جالب بود واسه همین نوشتمش.




:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


جالب سری3 ـــــــــــــــــ»»»»»

مسلمان واقعی کیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت :

بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟

همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، بالاخره

پیرمردی با ریش سفید از جا

برخواست و گفت : آری من مسلمانم

جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا ، پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم

چند قدمی از

مسجد دور شدند ، جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد

تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد ، پیرمرد و جوان

مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان

گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد

جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید :

آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟

افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به

پیش نماز مسجد دوختند ، پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت :

چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی

مسلمان نمیشود.

------------------------------------------------------

من هیچوقت به اینکه تورو با کس دیگه ببینم حسودی نمی کنم...

مامانم یادم داده اسباب بازیام و بدم به بد بخت بیچاره ها!!

هه:دی ی ی ی ی

------------------------------------------------------

خیلی ها به ما نمی خوردن ؛

جاخالی دادیم خوردن به شما ... مبارکتون باشه!

------------------------------------------------------


فقط یه پسر ایرانی میتونه در 18 سالگی دنبال زن های 40 ساله باشه و از 40 سالگی به بعد دنبال دختر

18 ساله بگرده.....

------------------------------------------------------

رتبه ارشد پسرداییمو سه رقم سه رقم از راست جدا کردیم که بتونیم بخونیمش=))

والا بغرعان

------------------------------------------------------

به نسل های بعدی بگویید: نسل ما نه سر پیاز بود و نه ته پیاز...

نسل ما خود ِ پیاز بود که هرکی دیدمون، گریه کرد....

مملکته ما داریم.........

------------------------------------------------------

دختر :من امروز عمل باز قلب دارم

پسر :می دانم

دختر :دوست دارم

پسر :من عاشقتم عزیزم
… ….

دختر به هوش میاد

دختر :اون کجاست

پدر:تو نمی دانی چه کسی قلبش را به تو هدیه کرده؟

دختر:اون.. .(شروع کرد به گریه)

پدر :شوخی کردم رفته دستشویی الان بر می گرده!

D:D:D:D

------------------------------------------------------

دلهایمان را روانه مرقد مطهر امام میکنیم,تا در سالروز رحلت جانگدازو جانسوزش سهمی داشته

باشیم.وخودمان با کوله باری از عشق راهی شمال میشویم, شاید آب دریا مرهمی باشد

برسوزدلمان..................آه

اصن یه وضعیه

------------------------------------------------------


به دوستم میگم تو چرا هم زن داری هم دوست دختر؟

میگه : مگه تو وقتی تلویزیون تو خونت داری،سینما نمیری؟

خدا وکیلی تو عمرم اینقد قانع نشده بودم

------------------------------------------------------

تو هرچی میخوای بکشی ؛ بکش !

ولی ....

من هنوز از همان بهمنی می کشم ،

که پدرم سال 57 روشن کرد ...

............

------------------------------------------------------


تو بهترین گل دنیایی
.
.
.
اما نه صبر کن پرچم کمک داور بالاست آفسایده

دی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی ی

------------------------------------------------------

 حاج آقا تو رو خدا اجازه بدید ما هم سوار بشیم!!

چند بار بهتون بگم شما صلاحیت سوار شدن به کشتی رو ندارید!!!

(بگو مگوی دایناسورها با جنتی برای سوار شدن به کشتی نوح)

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

------------------------------------------------------

دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.

معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد، زیرا با وجود این که پستاندار

عظیم‌الجثه‌اى است، امّا حلق بسیار کوچکى دارد.

دختر کوچک پرسید: پس چه طور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟

معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.

دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.

معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟

دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.....

هه

------------------------------------------------------

مردی جیره غذایی الاغ خود را نصف کرد دید الاغ باز هم مثل گذشته کار می کند!

باز هم نصف کرد و الاغ باز هم کار کرد!!

مرد به طمع افتاد و جیره را قطع کرد الاغ سرش را پایین انداخت و بعد از یک هفته مُرد!

( این داستان اصلا ربطی به حکایت یارانه ها و ملت نجیب ایران ندارد )!!

به قول 20:30صرفا جهت اطلاع........

------------------------------------------------------




:: موضوعات مرتبط: جالب، ،
نويسنده : sina


صفحه قبل 1 2 صفحه بعد